پيام
+
امشب همه غمهاي عالم را خبر کن
بنشين و با من گريه سر کن ، گريه سر کن
اي ميهن ، اي انبوه اندوهان ديرين
اي چون دل من ، اي خموش گريه آگين
در پرده هاي اشک پنهان ،کرده بالين
اي ميهن ،اي داد
از آشيانت بوي خون مي آورد باد
بربال سرخ کشکرت پيغام شومي است
آنجا چه آمد بر سر آن سرو آزاد؟
اي ميهن ، اي غم
چنگ هزار آواي بارانهاي ماتم
در سايه افکند کدامين ناربن ريخت
خون از گلوي مرغ عاشق ؟
عموميي نغمه خانم
92/7/6
عسل فروش شهر تلخي
مرغي که مي خواند
مرغي که مي خواست
پرواز باشد …
اي ميهن ،اي پير
بالنده ي افتاده ، آزاد زمينگير!
خون مي چکد اينجا هنوز از زخم ديرين تبرها .
اي ميهن (در) اينجا سينه ي من چون تو زخمي است .
( در) اينجا ،دمادم دارکوبي بر درخت پير مي کوبد ، دمادم